کد مطلب:314951 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

اگر امشب شفای چشمانت را از آقا نگیرم حاشا به کرامتش
در سال 1376 محرم الحرام (شب تاسوعای حضرت، ابوالفضل العباس علیه السلام) شخصی به نام ولی الله طلایی، فرزند فرج الله اهل گلپایگان، قریه ویست، چشمانش نابینا شده بود به طوری كه عصای او را می گرفتند و به اطراف می بردند.

حقیر حاج قنبر علی خوبرو تكیه ای به نام امام حسن مجتبی (علیه السلام) بسته بودیم. به آقای ولی الله عرض كردم برویم تكیه. دست او را گرفتم و به تكیه رفتیم. عرض كردم: آقای طلایی، بنده از شأن و مقام حضرت ابوالفضل العباس می خوانم و مصیبت او را می خوانم اگر امشب شفا از آقای حضرت ابوالفضل



[ صفحه 511]



العباس برای چشمانت نگیریم حاشا به كرامتش و الحمدلله رب العالمین بیست دقیقه یا نیم ساعت مصیبت و شأن و مقام خواندیم، ناگهان به من ضربه ای زد كه حاج قنبر من تمام نوشته ها بر پرده های نصب شده بر دیوار را می توانم بخوانم.

قنبر علی خوبرو (پدر شهید)